- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نبود طلوع از برج ما، آن ماه مهر افروز را تغییر طالع چون کنم این اختر بد روز را
2 کی باشد از تو طالعم کاین بخت اختر سوخته گرداند از تأثیر خود ، سد اختر فیروز را
3 دل رام دستت شد ولی بر وی میفشان آستین ترسم که ناگه رم دهی این مرغ دست آموز را
4 بر جیب صبرم پنجه زد عشقی، گریبان پاره کن افتاده کاری بس عجب دست گریبان دوز را
5 کم باد این فارغ دلی کو سد تمنا میکند سد بار گردم گرد سر عشق تمناسوز را
6 با آنکه روز وصل او دانم که شوقم میکشد ندهم به سد عمر ابد یک ساعت آن روز را
7 وحشی فراغت میکند کز دولت انبوه تو سد خانه پر اسباب شد جان ملال اندوز را