آن کز می خواجگی است سرمست از خاقانی شروانی غزل 39

خاقانی شروانی

آثار خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

آن کز می خواجگی است سرمست

1 آن کز می خواجگی است سرمست بر وی نزنند عاقلان دست

2 بی‌آنکه کسی فکند او را از پایهٔ خود فرو فتد پست

3 مرغی که تواش همای خوانی جغدی است کز آشیان ما جست

4 از پنجرهٔ صلاح برخاست بر کنگردهٔ فساد بنشست

5 قلب سخن شکسته نامان بر ما نتوان بدین بپیوست

6 گیرم که دلی درستمان نیست باری نامی درستمان هست

7 تو طعنه زنی و ما همه کوه تو سنگ زنی و ما همه طست

8 خاقانی را اگر سفیهی هنگام جدل سخن فروبست

9 این هم ز عجایب خواص است کالماس به زخم سرب بشکست

عکس نوشته
کامنت
comment