1 چنین داد پاسخ شه نیمروز در شست کافی و زرد است روز
2 ده و دو دریچه در او جست نیز ازین در بدین در خرد جست نیز
3 نیارد برون رفتن از آسمان چو بشنید زو این سخن بدگمان
4 سرافکند و خیره شد از گفتگوی از آن کان نبد این سخن جفت اوی
1 دگر گفت کای بحر دانشوری تو فرهنگیان را یکایک سری
2 درختی شنیدم همه برشده زاشیا یکایک فراتر شده
1 سرماه فرمود تا کرنای دمیدند و برداشت لشکر زجای
2 جوانی سرافراز با رای وکام ابا پهلوان، خویش و دستور نام
1 ایا دوستداران والا گهر زمن بشنوید این چنین سر به سر
2 زنو آورم داستانی زپی زهندوستان آورم ملک ری