1 چنین داد پاسخ شه نیمروز در شست کافی و زرد است روز
2 ده و دو دریچه در او جست نیز ازین در بدین در خرد جست نیز
3 نیارد برون رفتن از آسمان چو بشنید زو این سخن بدگمان
4 سرافکند و خیره شد از گفتگوی از آن کان نبد این سخن جفت اوی
1 که گر می پذیری درین صیدگاه کنی سربلندم در این جایگاه
2 یک امروز و فردا هم اینجا بیا تو مهمان مایی و ما کدخدا
1 ببستند مه را به مریخ عقد به مفلس بدادند آن گنج نقد
2 چو بودش به زور وهنر دستبرد زمیدان جهان گوی خوبی ببرد
1 چو تاریکی شب پدیدار شد سپه را زسر،رزم و پیکار شد
2 فروهشت در کوه چون پر زاغ برافروخت کیوان زکوکب چراغ