- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 همین نه ازستم چرخ شهرآمل سوخت کهازعطش بهری امسال سبزه وگل سوخت
2 بجای شمع برافروخت در چمن گل سرخ بجای شهپر پروانه بال بلبل سوخت
3 به باغ، بید معلق زتشنگی چون شمع گرفت لرزه و ازپای تا به کاکل سوخت
4 تو ای سحاب کرم قطرهای فشان بر خاک که چهرلاله سیه گشت وزلف سنبل سوخت
5 ز حال خلق تغافل بس است ای وزرا که خانمان ضعیفان ازین تغافل سوخت
6 به کار ملک تعلل بس است ای امرا که شهر دلکش آمل ازبن تعلل سوخت
7 به داغ هیچ عزیزی خدا نسوزاند هرآن دلی که بر احوال شهرآملسوخت
8 بهارگفت توکل به حق کنید دربغ کهبرق غفلتماخرمنتوکلسوخت