آن از سنایی غزنوی حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه 6

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

آن شنیدی که در حد مرداشت

1 آن شنیدی که در حد مرداشت بود مردی گدای و گاوی داشت

2 از قضا را وبای گاوان خاست هرکرا پنج بود چار بکاست

3 روستایی ز بیم درویشی رفت تا بر قضا کند پیشی

4 بخرید آن حریص بی‌مایه بدل گاو خر ز همسایه

5 چون برآمد ز بیع روزی بیست از قضا خر بمرد و گاو بزیست

6 سر برآورد از تحیّر و گفت کای شناسای رازهای نهفت

7 هرچه گویم بود ز نسناسی چون تو خر را ز گاو نشناسی

عکس نوشته
کامنت
comment