1 ای آنکه همیشه جور کارت باشد آوردن عاشقان شعارت باشد
2 این دیده که بی روی تو خون می گرید تا چند براه انتظارت باشد
1 دارم به چمن چه کار، بی تو نشناسم گل زخار، بی تو
2 فریاد که خوش فرو گرفته ما را غم روزگار بی تو
1 چون رحمتت فزاید بر عذرخواهی ای دوست عذر گناه خواهم با بیگناهی ای دوست
2 خواندی در آستانت روزی گدای خویشم زان روز ننگم آید از پادشاهی ای دوست
1 نگشاید دلم از وصل بهجران نزدیک چه فروغی دهدم شمع بپایان نزدیک
2 مکن از گریه مرا منع که واپس نرود اشگ گرمی که رسیدس بمژگان نزدیک