🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی
سنایی غزنوی

آن از سنایی غزنوی حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه 8

حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه 8 ام از 1794 الباب الثامن ذکرالسطان یستنزل‌الامان

آن شنودی که بود چون در خورد

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43
  • 44
  • 45
  • 46

1 آن شنودی که بود چون در خورد آنچه با میر ماضی آن زن کرد

2 شاه شاهان یمینِ دین محمود که از او گشت زنده رادی و جود

3 کان زن او را جواب داد دُرشت که به دندان گرفت ازو انگشت

4 عاملی در نسا و در باوَرد قصد املاک و چیز آن زن کرد

5 خانهٔ زن به قصد جمله ببرد چون برد جامهٔ عرابی کرد

6 زن گرفت از تعب رهِ غزنین بشنو این قصّه و عجایب بین

7 کرد انهی به قصّه سلطان را به شفیع آورید یزدان را

8 که ز من عامل نسا املاک بستد و من شدم ز رنج هلاک

9 شاه چون حال پیرزن بشنید پیرزن را ضعیف و عاجز دید

10 گفت بدهید نامه‌ای گر هست تا ز املاک زن بدارد دست

11 نامه بستد سبک زن و آورد شادمانه به عامل باورد

12 که به زن جمله ملک باز دهد زن بیچاره را جواز دهد

13 با خود اندیشه کرد عامل شوم که کنم حکم زن چو حکم سدوم

14 زن دگرباره بر ره غزنین نرود من ندارمش تمکین

15 نه به زن باز داد یک جو خاک نه ز شاه و الهش اندُه و باک

16 زن دگر باره رای غزنین کرد بنگر تا چه صعب لعب آورد

17 قصّه بر شاه داشت بار دگر خواست از شاه خوب رای نظر

18 به تظلّم ز عامل باورد بخروشید و نوحه پیش آورد

19 گفت سلطان که نامه‌ای بدهید رسم و آیین بد دگر منهید

20 گفت زن نامه برده‌ام یکبار لیک نگرفت نامه را بر کار

21 بود سلطان در آن زمان مشغول سخنِ پیرزن نکرد قبول

22 گفت سلطان که بر من آن باشد که دهم نامه تا روان باشد

23 گر بر آن نامه هیچ کار نکرد آن عمیدی که هست در باورد

24 زار بخروش و خاک بر سر کن پیش ما وز حدیث بی‌سر و بُن

25 زان سبک گفت ساکن ای سلطان چون نبردند مر ترا فرمان

26 خاک بر سر مرا نباید کرد نبود خاک مر مرا در خورد

27 خاک بر سر کسی کند که ورا نبود بر زمانه حکم روا

28 بشنید این سخن ز زن سلطان شد پشیمان ز گفت خود به زمان

29 گفت کای پیرزن خطا گفتم کز حدیث تو من برآشفتم

30 خاک بر سر مرا همی باید نه ترا کاینچنین همی شاید

31 که مرا مملکت بود چندان که در آن ملک باشدم فرمان

32 به ایاز آن زمان سبک فرمود که سخن بیش از این ندارد سود

33 زی غلامان سبک یکی بگزین که رود زی نسا چو باد برین

34 که بود مرو را سواری بیست بنگرد کاین عمید ابله کیست

35 کار بر مرد بد بگیرد سخت پس مرو را فروکند به درخت

36 نامه در گردن وی آویزد تا ز بد هرکسی بپرهیزد

37 بس منادی زند به شهر درون کانکه از حکم شاه رفت برون

38 سر بپیچید و ضال و عاصی گشت گرد خود رایی و معاصی گشت

39 مر ورا این سزا بود ناچار تاندارد رضای سلطان خوار

40 رفت میری بدین مهم در حال کُشت مرد فسادجو به نکال

41 عامل ابله از چنان کردار جان به بیهوده کرد در سرِ کار

42 بعد از آن حکم شاه نافذ گشت شیر با گور آب خورد به دشت

43 شاه را حکم چون روان باشد عالم از عدل او جنان باشد

44 پس اگر حکم او نباشد جزم نکند هیچکس به ملکش عزم

45 امر سلطان چو امر یزدانست سایهٔ ایزد از پی آنست

46 لفظ مهتر که گفت از پی شاه هست سلطان همیشه ظلّ اللّٰه

سنایی غزنوی از شاعران بزرگ قرن 5 هجری می باشد و سبک شعری ایشان خراسانی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر آن شنودی که بود چون در خورد حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه 8 ام از 1794 الباب الثامن ذکرالسطان یستنزل‌الامان در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی می باشد
شعر قالب : حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سبک : خراسانی
عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آن شنودی که بود چون در خورد

شاعر شعر آن شنودی که بود چون در خورد چه کسی است ؟

شاعر شعر آن شنودی که بود چون در خورد سنایی غزنوی می باشد.

شعر آن شنودی که بود چون در خورد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر آن شنودی که بود چون در خورد چیست ؟

قالب شعر آن شنودی که بود چون در خورد حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه است

سبک شعر آن شنودی که بود چون در خورد چیست ؟

سبک شعر آن شنودی که بود چون در خورد سبک خراسانی است

مضمون اصلی شعر آن شنودی که بود چون در خورد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
سنایی غزنوی

آن از سنایی غزنوی حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه 8

حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه 8 ام از 1794 الباب الثامن ذکرالسطان یستنزل‌الامان
بنر