- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن شکرخنده که پرنوش دهانی دارد نه دل من که دل خلق جهانی دارد
2 به تماشای درخت چمنش حاجت نیست هر که در خانه چنو سرو روانی دارد
3 کافران از بت بیجان چه تمتع دارند باری آن بت بپرستند که جانی دارد
4 ابرویش خم به کمان ماند و قد راست به تیر کس ندیدم که چنین تیر و کمانی دارد
5 علت آنست که وقتی سخنی میگوید ور نه معلوم نبودی که دهانی دارد
6 حجت آنست که وقتی کمری میبندد ور نه مفهوم نگشتی که میانی دارد
7 ای که گفتی مرو اندر پی خون خواره خویش با کسی گوی که در دست عنانی دارد
8 عشق داغیست که تا مرگ نیاید نرود هر که بر چهره از این داغ نشانی دارد
9 سعدیا کشتی از این موج به در نتوان برد که نه بحریست محبت که کرانی دارد