خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

آن دم که صبح بینش من بال از خاقانی شروانی غزل 175

غزل 175 ام از 1365 غزلیات

آن دم که صبح بینش من بال برگشاد

1 آن دم که صبح بینش من بال برگشاد آن مرغ صبح‌گاه دلم تیز پر گشاد

2 دولت نعم صباح کن نو عروس‌وار هر هفت کرده بر دل من هشت در گشاد

3 وان پیر کو خلیفه کتاب دل من است چون صبح دید سر به مناجات برگشاد

4 مرغی که نامه آور صبح سعادت است هر نامه‌ای را که داشت به منقار سر گشاد

5 پیکی که او مبشر درگاه دولت است در بارگاه سینهٔ من رهگذر گشاد

6 هر پنجره که تنگترش دید رخنه کرد هر روزنی که بسته‌ترش یافت برگشاد

7 آمد ندای عشق که خاقانی الصبوح کز صبح بینش تو فتوحی دگر گشاد

8 بی‌سیم و زر بشو تو و با سیم‌بر بساز کز بهر تو صبوح دوصد کیسه زرگشاد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آن دم که صبح بینش من بال برگشاد

شاعر شعر آن دم که صبح بینش من بال برگشاد چه کسی است ؟

شاعر شعر آن دم که صبح بینش من بال برگشاد خاقانی شروانی می باشد.

شعر آن دم که صبح بینش من بال برگشاد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر آن دم که صبح بینش من بال برگشاد چیست ؟

قالب شعر آن دم که صبح بینش من بال برگشاد غزل است

مضمون اصلی شعر آن دم که صبح بینش من بال برگشاد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه است.
ویدیویی