آن دل آرام که دل آینه دار از سحاب اصفهانی غزل 96

سحاب اصفهانی

آثار سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

آن دل آرام که دل آینه دار رخ اوست

1 آن دل آرام که دل آینه دار رخ اوست دوستش دارم و داند که ورا دارم دوست

2 مرغ دل صید شد از تیر نگاهش زیرا آن کمانکش مژه اش تیر و کمانش ابروست

3 چشم مست سیهش رهزن هوش و خرد است دام دلها شکن طره ی آن مشکین موست

4 بر لب جوی فرحزاست بسی بزم طرب تا که آن سرو سهی سایه فکن بر لب جوست

5 نکنم رو بسوی کعبه و بتخانه و دیر هر کجا دوست در آنجاست مرا رو سوی اوست

6 سوز دل رفع نگردد ز مداوای طبیب وصل یار است که بیماری دلرا داروست

7 بگزین یار خوش آواز و نکو چهره (سحاب) ز آنکه قوت دلت آواز خوش و روی نکوست

عکس نوشته
کامنت
comment