- لایک
- ذخیره
- شاعر
- تفسیر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهرهمند شوید.
1 آن یار کز او خانهٔ ما جایِ پَری بود سر تا قدمش چون پَری از عیب بَری بود
2 دل گفت فروکش کنم این شهر به بویش بیچاره ندانست که یارش سفری بود
3 تنها نه ز رازِ دلِ من پرده برافتاد تا بود فلک، شیوهٔ او پرده دری بود
4 منظورِ خردمندِ من آن ماه که او را با حُسنِ ادب شیوهٔ صاحب نظری بود
5 از چنگِ مَنَش اختر بَدمِهر به در برد آری چه کنم؟ دولتِ دورِ قمری بود
6 عُذری بِنِه ای دل، که تو درویشی و او را در مملکتِ حُسن سَرِ تاجْوَری بود
7 اوقاتِ خوش آن بود که با دوست به سر رفت باقی همه بیحاصلی و بیخبری بود
8 خوش بود لبِ آب و گل و سبزه و نسرین افسوس که آن گنجِ روان رهگذری بود
9 خود را بکش ای بلبل از این رشک که گُل را با بادِ صبا وقتِ سحر جلوه گری بود
10 هر گنجِ سعادت که خدا داد به حافظ از یُمنِ دعایِ شب و وِردِ سَحَری بود
معنی شعر:
عزیزی از تو دور است و بسیار دلتنگ و نگران او هستی اندوهگین و ناراحت مباش به زودی از او خبر می رسد که خوشحالت میکند. به خداوند متعال پناه ببر و از عبادت و راز و نیاز غافل مشو.
برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهرهمند شوید.