آن را که من زمال جهان از اسیر شهرستانی غزل 777

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

آن را که من زمال جهان محتشم کنم

1 آن را که من زمال جهان محتشم کنم بخشم لباس دردی و داغی کرم کنم

2 دیوانگی جواب سلامم نمی دهد زین بیشتر بگو زتعین چه کم کنم

3 از بسکه خاطرم ز دو عالم رمیده بود فرصت نشد که سیر دیار عدم کنم

4 گر خشم دوست قابل دوزخ شناسدم لطفش به خاطر آرم و سیر ارم کنم

5 مستم دعای بی اثر از من غنیمت است صوفی نیم که رزق کسی بیش و کم کنم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر