که برد بکوی از محمدحسین غروی اصفهانی غزل 111

محمدحسین غروی اصفهانی

آثار محمدحسین غروی اصفهانی

محمدحسین غروی اصفهانی

که برد بکوی لیلی ز وفا پیام مجنون

1 که برد بکوی لیلی ز وفا پیام مجنون که بسی نرفت و از یاد تو رفت نام مجنون

2 بسلامت ای صبا گر برسی بکوی سلمی بدوصد نیازمندی برسان سلام مجنون

3 ز حدیث آرزومندی ما بگو که شاید بنوازشی و نازی بدهند کام مجنون

4 ز درم در آنگارا تو چه مهر عالم آرا که نتابد از فلک چون تو ببام مجنون

5 شب هجر تیره چون روز قیامت است لیکن به امید صبح روی تو گذشت شام مجنون

6 همه عارفان ز پیمانۀ بادۀ تو سر خوش ز چه ریختند خونابۀ غم به جام مجنون

7 کنم از شکایت از ترک عنایت تو شاید نکند اثر در ارباب نظر کلام مجنون

8 نخورم فریب زاهد که کند ز عشق منعم بخدا که هیچ عاقل نفتد بدام مجنون

9 ز چه ای غزال رعنا تو ز مفتقر رمیدی مگر آهوان صحرا نشدند رام مجنون؟

عکس نوشته
کامنت
comment