1 آن تار زلف بر دل و آنشانه کردنت ترسم که خون خلق بریزد بگردنت
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 اندر شب آتش افروز علیست تغییر دهندۀ شب و روز علیست
2 دل گفت علی مصوّر الارحام است گفتم حاشا که صورت آموز علیست
1 شد چو از باد مخالف سرنگون گشتی آل نبی در بحر خون
2 گفت سالار سپه فردا بگاه اسب باید تاختن بر جسم شاه
1 بازم از این واقعۀ دشت بلا یاد آمد خرمن صبر و ثباتم همه بر باد آمد
2 در شگفتم ز چه در هم نشد اجزای وجود زان همه ضعف که بر علّت ایجاد آمد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به