1 آن تار زلف بر دل و آنشانه کردنت ترسم که خون خلق بریزد بگردنت
1 اگر صبح قیامت را شبی هست آنشب است امشب طبیب از من ملول و جان ز حسرت بر لبست امشب
2 فلک از دور ناهنجار خود لختی عنان درکش شکایت های گوناگون مرا با کوکبست امشب
1 آه از آنروز که در دشت بلا غوغا بود شورش روز قیامت بجهان برپا بود
2 خصم چوندایره گرد حرم شاه شهید در دل دایره چون نقطه پابرجا بود
1 چون کاروان دشت بلا ره بشام کرد صبح امید اهل حرم رو بشام کرد
2 قوم یهود از پی تأئید کیش خویش ؟؟ را به ستن دست اهتمام کرد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به