1 آن خط عنبرین که چو آبش نبشتهای مشک ختاست، گر چه صوابش نبشتهای
2 هر نامهٔ جمال که در باب حسن تست زان خط مشک رنگ جوابش نبشتهای
3 از دور چشم بد به رخت نامهای نبشت بر لب از « ان یکاد» جوابش نبشتهای
4 آوردهای به دیدهٔ من خط خون و مست حکمت روان، اگر چه بر آتش نبشتهای
5 خود نام بوسه نیست درو، آنچه اصل بود بگذاشتی، مگر بشتابش نبشتهای؟
6 سحرست گرد عارضت آن خط مشکبوی چون سحر از آن به مشک و گلابش نبشتهای
7 راضی مشو که: بوسه زند هر کسی بر آن آخر نه از برای ثوابش نبشتهای؟
8 در بست باز خط خوشت خواب اوحدی گویی مگر ز بستن خوابش نبشتهای