1 سپاس دار خدای لطیف دانا را که لطف کرد و به هم برگماشت اعدا را
2 همیشه باد خصومت جهود و ترسا را که مرگ هر دو طرف تهنیت بود ما را
1 دنیا نیرزد آنکه پریشان کنی دلی زنهار بد مکن که نکردست عاقلی
2 این پنج روزه مهلت ایام آدمی آزار مردمان نکند جز مغفلی
1 گر به رخسار چو ماهت صنما مینگرم به حقیقت اثر لطف خدا مینگرم
2 تا مگر دیده ز روی تو بیابد اثری هر زمان صد رهت اندر سر و پا مینگرم
1 بگذشت و چه گویم که چه بر من بگذشت سیلاب محبتم ز دامن بگذشت
2 دستی به دلم فرو کن ای یار عزیز تا تیر ببینی که ز جوشن بگذشت
1 عشقبازی نه من آخر به جهان آوردم یا گناهیست که اول من مسکین کردم
2 تو که از صورت حال دل ما بیخبری غم دل با تو نگویم که ندانی دردم