- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سال سی و شش نهد شاه آزادی برخش می دهد سالار قدرت هر کسی را بهر و بخش
2 راست می بینم که آشوبی بود در سی و دو حق همی داند که من آنروز شادم یا که تو
3 لشکر روس است سرگردان و مغلوب و زبون ساحل بحر خزر قفقاز گردد پر ز خون
4 هر کشیشی مات بینم هر صلیبی دستگیر تا یموت از ساحت تفلیس خواهد شد اسیر
5 ظلم و جور از ملک ایران خارج و فانی شود تا رواج و رونق دین مسلمانی شود
6 روس پرآشوب و ایران است آرام آن زمان غلغل اندازد به گردون بانگ اسلام آن زمان
7 فتوی قتل عدو نزدیک شد یابد بروز روشنی گیرد در ایران این چراغ نیمسوز
8 هر چه سردار است و سنگین بنگری زرین کمر هر که حقگو بود و حق بین می شود صاحب هنر
9 ظلم بر باد اندر آید عدل گردد برقرار علم و فضل عالمان تا حشر گردد پایدار
10 اینچنین روز ابتدای شادی اسلام شد لیک اندر سی و چار این فتنهها آرام شد
11 دیده تیمور بیدار است اندر روز و شب از پی نظم و رواج دین سالار عرب