1 مرفق دهم به حضرت صاحب قصیدهای خوشتر ز اشک مریمی و باد عیسوی
2 از خلق جعفر دومش آفریده حق چون زر جعفری همه موزون و معنوی
3 کز رشک سحرهاش ز حیرت رودبه عجز رای مسیح چون خط ترسا ز کژ روی
4 گر شعر من به شاه رساند که دولتش چون ماه عید قبلهٔ عالم شو از نوی
5 تیغش لباس معجز و ایمان برهنه تن ای دهر بد کنی که بدان تیغ نگروی
6 نه چرخ هشت بیدق شطرنج ملک او او شاه نصرت از ید بیضای موسوی
7 رخ دولت است و فرزین صدر است و شاه شاه فیل و فرس نجوم و سپهر از تهی دوی
8 من بنده را که قائم شطرنج دانشم بر نطع آفرین ز سر خاطر قوی
9 فرزین دل است و شه خرد و رخ ضمیر راست بیدق رموز تازی و معنی پهلوی
10 چون اسب و فیل نیست دلم خون همی شود از بهر اسب و فیل دلا خون همی شوی
11 کانعام شه که باج ستاند ز ترک و هند بخشد هم اسب ترکی و هم فیل هندوی
12 شاها تو را چه فخر به بخشیدن اسب و فیل خود هند و چین دهی به سالی که بشنوی
13 دولت ستانه بوس درست باد تا به کام صد سال تخم عدل بکاری و بدروی
دیدگاهها **