جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

مستی از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2318

غزل 2318 ام از 6329 غزلیات

مستی ده و هستی ده ای غمزه خماره

1 مستی ده و هستی ده ای غمزه خماره تو دلبر و استادی ما عاشق و این کاره

2 ما بر سر هر پشته گم کرده سر رشته بیچاره تو گشته تو چاره بیچاره

3 صد چشمه بجوشانی در سینه چون مرمر ای آب روان کرده از مرمر و از خاره

4 ای سنگ سیه را تو کرده مدد دیده وی از پس نومیدی بشکفته گل از ساره

5 ای نور روان کرده از پیه دو چشم ما و اندیشه روان کرده از خون دل پاره

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر مستی ده و هستی ده ای غمزه خماره

شاعر شعر مستی ده و هستی ده ای غمزه خماره چه کسی است ؟

شاعر شعر مستی ده و هستی ده ای غمزه خماره جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر مستی ده و هستی ده ای غمزه خماره در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر مستی ده و هستی ده ای غمزه خماره چیست ؟

قالب شعر مستی ده و هستی ده ای غمزه خماره غزل است

مضمون اصلی شعر مستی ده و هستی ده ای غمزه خماره چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر