- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به لب بگوی که آن خندهٔ نهان نکند مرا به لطف نهان تو بد گمان نکند
2 تو خود مرا چه کنی لیک چشم را فرمای که آن نگه که تو کردی زمان زمان نکند
3 تو رنجهای زمن و میل من ولی چکنم بگو که ناز توام دست در میان نکند
4 گرم مجال نگاهی بود زمان چکنم حکایتی که نگه میکند زبان نکند
5 هزار سود در این بیع هست خواهی دید مرا بخر که خریدار من زیان نکند
6 جفا و هر چه کند گو به من خداوند است ولیک نسبت ما را به این و آن نکند
7 بس است جور ز صبر آزمود وحشی را هزار بار کسی را کس امتحان نکند