جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

بگو از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 658

غزل 658 ام از 6329 غزلیات

بگو دل را که گرد غم نگردد

1 بگو دل را که گرد غم نگردد ازیرا غم به خوردن کم نگردد

2 نبات آب و گل جمله غم آمد که سور او به جز ماتم نگردد

3 مگرد ای مرغ دل پیرامن غم که در غم پر و پا محکم نگردد

4 دل اندر بی‌غمی پری بیابد که دیگر گرد این عالم نگردد

5 دلا این تن عدو کهنه تست عدو کهنه خال و عم نگردد

6 دلا سر سخت کن کم کن ملولی ملول اسرار را محرم نگردد

7 چو ماهی باش در دریای معنی که جز با آب خوش همدم نگردد

8 ملالی نیست ماهی را ز دریا که بی‌دریا خود او خرم نگردد

9 یکی دریاست در عالم نهانی که در وی جز بنی آدم نگردد

10 ز حیوان تا که مردم وانبرد درون آب حیوان هم نگردد

11 خموش از حرف زیرا مرد معنی بگرد حرف لا و لم نگردد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بگو دل را که گرد غم نگردد

شاعر شعر بگو دل را که گرد غم نگردد چه کسی است ؟

شاعر شعر بگو دل را که گرد غم نگردد جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر بگو دل را که گرد غم نگردد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر بگو دل را که گرد غم نگردد چیست ؟

قالب شعر بگو دل را که گرد غم نگردد غزل است

مضمون اصلی شعر بگو دل را که گرد غم نگردد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر