- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اشک از مژگان درین ویرانه نشکست و نریخت خوشهخشکیداشت اینجادانهنشکستو نریخت
2 زیرگردون صدهزاران سر به باد فتنه رفت کهنه خشتی زین ندمتخانه نشکست و نریخت
3 درکشاکش اقتدار ارهٔ اقبال دهر اینقدرها بسکه یکدندانهنشکست و نریخت
4 آه از آن روزی کهاستغنای غیرتزای عشق خاک صحرا برسر دیوانه نشکست ونریخت
5 سعی سر چنگ ملامت چارهای سودا نکرد مویاز مجنون بهچندین شانهنشکست و نریخت
6 مجلس می شیشه و پیمانهای بسیار داشت هیچکس چونمحتسبمستانهنشکستو نریخت
7 در بر این انجمن رنگی نگردانید شمع تا قیامت هم پرپروانه نشکست و نریخت
8 باعث هرگریه و فریاد لطف آشناست شیشه وصهبای ما بیگانه نشکست و نریخت
9 مرگ میباشد علاج تشنهکامیهای حرص پر نشد پیمانه تا پیمانه نشکست ونریخت
10 تا ابد در خاک اگر جویی نخواهییافتن آن قدحکز بازی طفلانه نشکست و نریخت
11 ماتم امروز دید و نوحهٔ فردا شنید اشکمابیدل بههیچافسانهنشکستو نریخت