-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 توانی گر درین ره ترک جان کرد توانی عیش با جان جهان کرد
2 اگر جان رفت جانان هست بر جای بجانان زندگی خوشتر توان کرد
3 چه باشد جان و صد جان در ره دوست جهانی جان بقربان میتوان کرد
4 اگر دل از جهان کندن توانی توانی هرچه خواهی در جهان کرد
5 گرش سر در نیاری میتوانی به زیر پا فلک را نردبان کرد
6 اگر دل از زمین کندن توانی توانی رخنهٔ در آسمان کرد
7 توانی خاک در چشم زمین ریخت توانی حلقه در گوش زمان کرد
8 بود نقش جهان را جمله قابل دلت را هرچه خواهی میتوان کرد
9 ترا چشم دو عالم میتوان دید ترا گوش دو عالم میتوان کرد
10 کسی کو بست دل در مهر جانان مر او را میرسد این گفت و آن کرد
11 سزد مر بیدلان را اینچنین گفت سزد مر عاشقانرا آن چنان کرد
12 دل از خود گر توان کندن درین راه بسی دشوار فیض آسان توان کرد