1 میخانه ذوق در گشادیم دگر لب بر لب جام می نهادیم دگر
2 در کوی خرابات مغان رندانه سرمست به خاک ره فتادیم دگر
1 در دل ما نقد گنج ما طلب گوهر ار جوئی از این دریا طلب
2 یک زمان در بحر ما با ما نشین عین ما را هم به عین ما طلب
1 عارفی کو بُود ز آل عبا خواه گو خرقه پوش و خواه قبا
2 جان معنی طلب نه صورت تن تن بی جان چه می کند دانا
1 چشم ما شد به نور او بینا نظری کن به نور او در ما
2 آب این چشمه می رود هر سو لاجرم سو به سو بُود دریا