ما را درون پرآتش از ابراهیم شاهدی دده غزل 108

ابراهیم شاهدی دده

آثار ابراهیم شاهدی دده

ابراهیم شاهدی دده

ما را درون پرآتش و غافل نگار از آن

1 ما را درون پرآتش و غافل نگار از آن لعلش شراب کوثر و ما را خمار از آن

2 گفتم به طول عمر شود کارم از تو راست جانم رسید برلب و بگذشت کار از آن

3 روزی به عمر نسبت قد تو کرده ام عمر دراز رفت و من شرمسار از آن

4 پیکانها که در دلم از ناوک تو بود بردم به زیر خاک بسی یادگار از آن

5 عشقت چو در درون دل و جان قرار یافت زین رفت عقل و دانش و صبر و قرار از آن

6 دوران چرخ چون نبود بر مراد خود ای شاهدی مکن گله روزگار از آن

عکس نوشته
کامنت
comment