-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تاکی افسردن دمی از فکر خود وارسته باش سر برونآر ازگریبان معنی برجسته باش
2 گر نداری جرات از خانمان بر هم زدن همچو میخون در جگر زین شیشهٔ بشکسته باش
3 تا بفهمی ربط استعداد هستی و عدم زین دو مصرع دور مگذر اندکی پیوسته باش
4 روزی اینجا در خور آدم دهن آماده است محرم منقار ساز آن نهال پسته باش
5 عزم صادق میرهاند چون تنت از بند طبع شاید از پستی برون آیی کمر می بسته باش
6 دخل بیجایت ز درد اهل معنی غافل است ناخنی تا هست دور از سینههای خسته باش
7 چند باشی از فراموشان ایام وصال رنگهای رفته یادت میدهم گلدسته باش
8 خواستم از دل برون آرم غبار حیرتی تا به لب آمد نفس خونگشت وگفت: آهسته باش
9 از اقامت شرم دارد بیدل استعداد شمع هر قدر باشی درین محفل ز پا ننشسته باش