بوسه شیرین اگر از ادیب الممالک فراهانی غزل 43

ادیب الممالک فراهانی

آثار ادیب الممالک فراهانی

ادیب الممالک فراهانی

بوسه شیرین اگر زان لعلم ارزانی شود

1 بوسه شیرین اگر زان لعلم ارزانی شود دل رها از درد و تن دور از گرانجانی شود

2 روزی آید کان پری با من نشیند روبرو از وصالش مشگلم مایل به آسانی شود

3 لعل شیرینش ببوسم چون شکر تا بامداد دامنم از بوسه پر یاقوت رمانی شود

4 وقت صحبت آنچنان مستش کنم کاندر نشاط لاله اش همرنگ می از راح ریحانی شود

5 هر کسی چیزی نثار دوست سازد لیک من سر فشانم تا تنم بر دوست قربانی شود

6 لاابالی وار در کویش زنم لبیک شوق طوف در کاهش دلم را کعبه ثانی شود

7 از خدا خواهم شبی آن ماه را گیرم ببر نقد دیدارش مرا گنج سلیمانی شود

8 بوسه از رویش ستانم چنگ در مویش زنم یا بمیرم تا وجودم در رهش فانی شود

9 گر ز هر مصرع بگیری حرف اول نام آن ماه تابان آشکار از نور یزدانی شود

عکس نوشته
کامنت
comment