- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو چنانکه از ورق گل چکد گلاب فرو
2 خطت چو سنبل مشگین بود سحرخیزی گرفته هر طرفش نور آفتاب فرو
3 برآمدی چو مه چارده بگوشه ی بام ز انفعال رخت رفت آفتاب فرو
4 گه نیاز اسیران نیاورد از ناز بغمزه گوشه ی ابروی پر عتاب فرو
5 دمی که لذت تیغش بحلق می نرسد نمیرود بگلویم ز غصه آب فرو
6 چه سود زینهمه عرض نیاز و مسکینی چو از کرشمه نیاید بهیچ باب فرو
7 کمال مرتبه ی شوق داشت پروانه که تا نسوخت نیامد ز اضطراب فرو
8 فغانی از غم دوران دگر نیارد یاد که سر ز شوق لب برده در شراب فرو