1 مطاعا، مشفقا تا چند غفلت داری از حالم ببین دور از درت گیتی پریشان کرده احوالم
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 نماز شام کز قندیل کوکب چراغان کرد گردون خیمه شب
2 فرو بستند گوئی نو عروسان بگردن عقد لؤلؤی مثقب
1 باز بهم آن پری طره طرار زد باد صبا در مشام نافه تاتار زد
2 جادوی چشمش دو صد عربده آغاز کرد هندوی خالش هزار شعبده در کار زد
1 چو بخت خفت و قضا چیره تیره شد اختر زبون و زرد شود آب فضل و برگ هنر
2 همی گذارد دانا برون ز حکمت پای همی فرازد عاقل جدا ز فکرت سر
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **