- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آفتاب از کوه سر بر میزند ماهروی انگشت بر در میزند
2 آن کمان ابرو که تیر غمزهاش هر زمانی صید دیگر میزند
3 دست و ساعد میکشد درویش را تا نپنداری که خنجر میزند
4 یاسمین بویی که سرو قامتش طعنه بر بالای عرعر میزند
5 روی و چشمی دارم اندر مهر او کاین گهر میریزد آن زر میزند
6 عشق را پیشانیی باید چو میخ تا حبیبش سنگ بر سر میزند
7 انگبین رویان نترسند از مگس نوش میگیرند و نشتر میزند
8 در به روی دوست بستن شرط نیست ور ببندی سر به در بر میزند
9 سعدیا دیگر قلم پولاد دار کاین سخن آتش به نی در میزند