1 نور خورشید می دهد ما را درد جاوید می دهد ما را
2 هر بلائی که او به ما بخشید ملک جمشید می دهد ما را
1 دل ما گشته است دلبر ما گل ما بی حد است و شکّر ما
2 ما همیشه میان گل شکریم زان دل ما قوی است در بر ما
1 دردمندانیم و مانده بی دوا همدم و همدرد ما هم درد ما
2 غرق در دریای بی پایان شدیم غیر ما دیگر نباشد آشنا
1 ظهوری لم یزل ذاتی بذاتی جمالی لایزال من صفاتی
2 مسما واحد اسما کثیر وفی تلوین اسمائی ثباتی