قند خجل می شود از لب چون شکرش از سیف فرغانی غزل 304

سیف فرغانی

آثار سیف فرغانی

سیف فرغانی

قند خجل می شود از لب چون شکرش

1 قند خجل می شود از لب چون شکرش قوت دل می دهد بوسه جان پرورش

2 زهر غمش می خورم بوک بشیرین لبان کام دلم خوش کند پسته پر شکرش

3 لذت قند ونبات چاشنیی از لبش چشمه آب حیات رشحه لعل ترش

4 از دهنش قند ریخت لعل شکر بار او در قدمش مشک بیخت زلف پریشان سرش

5 دل شده را قوت جان از لب لعل ویست هرکه بهشتی بود آب دهد کوثرش

6 پرده زرخ برگرفت دوش شبم روز کرد معنی خورشید داشت صورت مه پیکرش

7 از کله واز قبا هست برون یار ما یار شما خرگهیست خیمه بود چادرش

8 در بر او دیگری می خورد آب حیات ما چو گدایان کوی نان طلبیم از درش

9 دعوی عشق تو کرد سیف وبتو جان داد گرچه نگوید دروغ هیچ مکن باورش

عکس نوشته
کامنت
comment