- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 قند خجل می شود از لب چون شکرش قوت دل می دهد بوسه جان پرورش
2 زهر غمش می خورم بوک بشیرین لبان کام دلم خوش کند پسته پر شکرش
3 لذت قند ونبات چاشنیی از لبش چشمه آب حیات رشحه لعل ترش
4 از دهنش قند ریخت لعل شکر بار او در قدمش مشک بیخت زلف پریشان سرش
5 دل شده را قوت جان از لب لعل ویست هرکه بهشتی بود آب دهد کوثرش
6 پرده زرخ برگرفت دوش شبم روز کرد معنی خورشید داشت صورت مه پیکرش
7 از کله واز قبا هست برون یار ما یار شما خرگهیست خیمه بود چادرش
8 در بر او دیگری می خورد آب حیات ما چو گدایان کوی نان طلبیم از درش
9 دعوی عشق تو کرد سیف وبتو جان داد گرچه نگوید دروغ هیچ مکن باورش