نیشکر آن روز دل ز بند از اوحدی مراغه‌ای غزل 183

اوحدی مراغه‌ای

آثار اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

نیشکر آن روز دل ز بند بر آرد

1 نیشکر آن روز دل ز بند بر آرد کو چو لبت پسته‌ای به قند بر آرد

2 صید چو آن زلف چون کمند ببیند پیش رود، سر به آن کمند برآرد

3 بر چمن و سبزه آفتی مرسادش باغ، که سروی چنین بلند بر آرد

4 پیش من آن خاک پر ز لعل، که روزی گرد خود از نعل آن سمند بر آرد

5 سینه سپند تو گشت و آتش سودا تا به کجا بوی این سپند بر آرد؟

6 بر دل ریشم، شبی که دیده بگرید خط تو آن را به ریشخند بر آرد

7 جان مرا چون محبت تو پسندید گر ندهم، سر به ناپسند برآرد

8 بیخ که دست غمت به سینه فرو برد از دل من شاخ پر گزند بر آرد

9 اوحدی از بند هر دو کون برآید گر دل او را لبت ز بند برآرد

عکس نوشته
کامنت
comment