سر به گریبان از جلال الدین محمد مولوی غزل 204

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

سر به گریبان درست صوفی اسرار را

1 سر به گریبان درست صوفی اسرار را تا چه برآرد ز غیب عاقبت کار را

2 می که به خم حقست راز دلش مطلق‌ست لیک بر او هم دق‌ست عاشق بیدار را

3 آب چو خاکی بده باد در آتش شده عشق به هم برزده خیمه این چار را

4 عشق که چادرکشان در پی آن سرخوشان بر فلک بی‌نشان نور دهد نار را

5 حلقه این در مزن لاف قلندر مزن مرغ نه‌ای پر مزن قیر مگو قار را

6 حرف مرا گوش کن باده جان نوش کن بیخود و بی‌هوش کن خاطر هشیار را

7 پیش ز نفی وجود خانه خمار بود قبله خود ساز زود آن در و دیوار را

8 مست شود نیک مست از می جام الست پر کن از می پرست خانه خمار را

9 داد خداوند دین شمس حق‌ست این ببین ای شده تبریز چین آن رخ گلنار را

عکس نوشته
کامنت
comment