- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سر به گریبان درست صوفی اسرار را تا چه برآرد ز غیب عاقبت کار را
2 می که به خم حقست راز دلش مطلقست لیک بر او هم دقست عاشق بیدار را
3 آب چو خاکی بده باد در آتش شده عشق به هم برزده خیمه این چار را
4 عشق که چادرکشان در پی آن سرخوشان بر فلک بینشان نور دهد نار را
5 حلقه این در مزن لاف قلندر مزن مرغ نهای پر مزن قیر مگو قار را
6 حرف مرا گوش کن باده جان نوش کن بیخود و بیهوش کن خاطر هشیار را
7 پیش ز نفی وجود خانه خمار بود قبله خود ساز زود آن در و دیوار را
8 مست شود نیک مست از می جام الست پر کن از می پرست خانه خمار را
9 داد خداوند دین شمس حقست این ببین ای شده تبریز چین آن رخ گلنار را