صوفیی از سنایی غزنوی حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه 62

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

صوفیی از عراق با خبری

1 صوفیی از عراق با خبری به خراسان رسید زی دگری

2 گفت شیخا طیقتان بر چیست پیرتان این زمان نگویی کیست

3 راه و آیینتان مرا بنمای دُرج دُرّت به پیش من بگشای

4 چیست آیین و رسم و راه شما به که باشد همه پناه شما

5 آن خراسانی این دگر را گفت ای شده با همه مرادی جفت

6 آن نصیبی که اندر آن سخنیم بخوریم آن نصیب و شکر کنیم

7 ور نیابیم جمله صبر کنیم آرزو را به دل درون شکنیم

8 گفت مرد عراقی ای سره مرد این چنین صوفیی نشاید کرد

9 کین چنین صوفیی بی‌ایمان اندر اقلیم ما کنند سگان

10 چون بیابند استخوان بخورند ورنه صابر بوند و درگذرند

11 گفت بر گوی تا شما چکنید که به دل دور از انُده و حزنید

12 گفت ما چون بُوَد کنیم ایثار ور نباشد به شکر و استغفار

13 هم براین گونه روز بگذاریم بوده نابوده رفته انگاریم

14 راه ما این بود که بشنودی این چنین شو که همم تو برسودی

عکس نوشته
کامنت
comment