ناگهان گ م شد از میان همه از سلطان ولد ولدنامه 31

سلطان ولد

آثار سلطان ولد

سلطان ولد

ناگهان گ م شد از میان همه

1 ناگهان گ م شد از میان همه تا رهد از دل اندهان همه

2 یک دو روز او چو گشت ناپیدا کرد افغان ز درد مولانا

3 بعد از آن چون ورا بجد جستند سوی هر کوی و هر سرا جستند

4 هیچ ازوی ک سی نداد خبر نی بکس بو رسید از او نه اثر

5 ش یخ گشت از فراق او مجنون بی سر و پاز عشق چون ذوالنون

6 شیخ مفتی ز عشق شاعر شد گشت خمار اگرچه زاهد بد

7 نی ز خمری که او بود زانگور جان نوری نخورد جز می نور

8

عکس نوشته
کامنت
comment