🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
ابوالقاسم فردوسی

ابوالقاسم فردوسی

ابوالقاسم فردوسی
ابوالقاسم فردوسی

چنین گفت شاه از ابوالقاسم فردوسی شاهنامه 13

شاهنامه 13 ام از 778 گفتار اندر داستان فرود سیاوش

چنین گفت شاه جوان با تخوار

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32

1 چنین گفت شاه جوان با تخوار که آمد بنوی یکی نامدار

2 نگه کن ببین تا ورا نام چیست بدین مرد جنگی که خواهد گریست

3 بخسرو تخوار سراینده گفت که این را ز ایران کسی نیست جفت

4 که فرزند گیوست مردی دلیر بهر رزم پیروز باشد چو شیر

5 ندارد جز او گیو فرزند نیز گرامیترستش ز گنج و ز چیز

6 تو اکنون سوی بارگی دار دست دل شاه ایران نشاید شکست

7 و دیگر که دارد همی آن زره کجا گیو زد بر میان برگره

8 برو تیر و ژوپین نیابد گذار سزد گر پیاده کند کارزار

9 تو با او بسنده نباشی بجنگ نگه کن که الماس دارد بچنگ

10 بزد تیر بر اسپ بیژن فرود تو گفتی باسپ اندرون جان نبود

11 بیفتاد و بیژن جدا گشت ازوی سوی تیغ با تیغ بنهاد روی

12 یکی نعره زد کای سوار دلیر بمان تا ببینی کنون رزم شیر

13 ندانی که بی‌اسپ مردان جنگ بیایند با تیغ هندی بچنگ

14 ببینی مرا گر بمانی بجای به پیکار ازین پس نیایدت رای

15 چو بیژن همی برنگشت از فرود فرود اندر آن کار تندی نمود

16 یکی تیر دیگر بیانداخت شیر سپر بر سر آورد مرد دلیر

17 سپر بر درید و زره را نیافت ازو روی بیژن بپستی نتافت

18 ازان تند بالا چو بر سر کشید بزد دست و تیغ از میان برکشید

19 فرود گرانمایه زو بازگشت همه بارهٔ دژ پرآواز گشت

20 دوان بیژن آمد پس پشت اوی یکی تیغ بد تیز در مشت اوی

21 به برگستوان بر زد و کرد چاک گرانمایه اسپ اندر آمد بخاک

22 به دربند حصن اندر آمد فرود دلیران در دژ ببستند زود

23 ز باره فراوان ببارید سنگ بدانست کان نیست جای درنگ

24 خروشید بیژن که ای نامدار ز مردی پیاده دلیر و سوار

25 چنین بازگشتی و شرمت نبود دریغ آن دل و نام جنگی فرود

26 بیامد بر طوس زان رزمگاه چنین گفت کای پهلوان سپاه

27 سزد گر برزم چنین یک دلیر شود نامبردار یک دشت شیر

28 اگر کوه خارا ز پیکان اوی شود آب و دریا بود کان اوی

29 سپهبد نباید که دارد شگفت ازین برتر اندازه نتوان گرفت

30 سپهبد بدارنده سوگند خورد کزین دژ برآرم بخورشید گرد

31 بکین زرسپ گرامی سپاه برآرم بسازم یکی رزمگاه

32 تن ترک بدخواه بیجان کنم ز خونش دل سنگ مرجان کنم

ابوالقاسم فردوسی از شاعران بزرگ قرن 3 هجری می باشد و سبک شعری ایشان خراسانی است.
اثر چنین گفت شاه جوان با تخوار شاهنامه 13 ام از 778 گفتار اندر داستان فرود سیاوش در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی می باشد
شعر قالب : شاهنامه سبک : خراسانی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر چنین گفت شاه جوان با تخوار

شاعر شعر چنین گفت شاه جوان با تخوار چه کسی است ؟

شاعر شعر چنین گفت شاه جوان با تخوار ابوالقاسم فردوسی می باشد.

شعر چنین گفت شاه جوان با تخوار در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 3 سروده شده است.

قالب شعر چنین گفت شاه جوان با تخوار چیست ؟

قالب شعر چنین گفت شاه جوان با تخوار شاهنامه است

سبک شعر چنین گفت شاه جوان با تخوار چیست ؟

سبک شعر چنین گفت شاه جوان با تخوار سبک خراسانی است

مضمون اصلی شعر چنین گفت شاه جوان با تخوار چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
ابوالقاسم فردوسی

چنین گفت شاه از ابوالقاسم فردوسی شاهنامه 13

شاهنامه 13 ام از 778 گفتار اندر داستان فرود سیاوش
بنر