- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چنین پاسخ نامه گردید زود که جز رزم نبود دگر هیچ سود
2 چو فردا سر از خواب دوشین کشم سپه بار دیگر بدین کین کشم
3 درآیم به میدان هیتال شاه یکی رزم سازم درین کینه گاه
4 به بینیم تا بر که باشد سپهر سپهر بلند فروزنده مهر
5 فرستاده آن نامه بگرفت برد به نزدیک هیتال با وی سپرد
6 و زین روی ارژنگ فرمود کوس نوازند هنگام بانگ خروس
7 که فردا کمر کینه را بسته ام که از رزم هیتال دلخسته ام
8 چو فردا کشد تیغ تیز آفتاب غو کوس سازد تهی سر ز خواب
9 یکی رزم سازیم در کینه گاه که از خون زند موج دریا به ماه
10 بگفت این و شد زی سراپرده شاه بخوابید بر تخت آن نیکخواه
11 سپهدار آمد به خرگاه باز بخوابید بر تخت زر سرفراز