- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چنین دادخوانیم بر یزدگرد وگرکینه خوانیم ازین هفت گرد
2 اگر خود نداند همی کین و داد مرا فیلسوف ایچ پاسخ نداد
3 وگر گفت دینی همه بسته گفت بماند همی پاسخ اندر نهفت
4 اگر هیچ گنجست ای نیک رای بیارای و دل را به فردا مپای
5 که گیتی همی بر تو بر بگذرد زمانه دم ما همیبشمرد
6 در خوردنت چیره کن برنهاد اگر خود بمانی دهد آنک داد
7 مرا دخل و خرج ار برابر بدی زمانه مرا چون برادر بدی
8 تگرگ آمدی امسال برسان مرگ مرا مرگ بهتر بدی از تگرگ
9 در هیزم و گندم و گوسفند ببست این برآورده چرخ بلند
10 میآور که از روزمان بس نماند چنین تا بود و برکس نماند