1 چنین کردند از قومی روایت که سیر سالکان دارد نهایت
2 و گوید آنکه در گفتش خطا نیست که سیر آدمی را انتهی نیست
3 توان دادن درین گفتار توفیق و یا باشد یکی بیرون ز تحقیق
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 تا شد دل من معتکف دار حقیقت پی برد درین دار باسرار حقیقت
2 بر گرمی بازار من آتش زدو افزود از آتش من گرمی بازار حقیقت
1 بنشین به پس زانو در مصطبه جانها تا چند همی گردی بر گرد بیابانها
2 بگذار سر ای سالک بر پای گدای دل تا تاج نهند از سر در پای تو سلطانها
1 شاهد ماهست مخفی در ظهور خویشتن آفتاب ماست در جلباب نور خویشتن
2 احمد ما بست احرام از در دیر طلب تا مشرف شد بمعراج حضور خویشتن
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به