جلال عضد

جلال عضد

جلال عضد
جلال عضد

زهی کشیده دل ما به زلف در زنجیر از جلال عضد غزل 137

غزل 137 ام از 401 غزلیّات

زهی کشیده دل ما به زلف در زنجیر

1 زهی کشیده دل ما به زلف در زنجیر به بوی زلف تو ما دل نهاده بر زنجیر

2 فرو گذاشته بر سرو از کلاله کمند نهاده بر ورق گل ز مشک تر زنجیر

3 گشاده روی زمین را ز رو دریچه خلد ببسته موی میان را ز مو کمر زنجیر

4 مرا ز زلف تو باشد دماغ سودایی نمی‌شود نفسی غایب از نظر زنجیر

5 بیا و زلف پریشان خود به دستم ده که نیست چاره دیوانگان مگر زنجیر

6 دلم ز حلقه زلفت خلاص کی یابد که موبه‌مو همه بند است و سربه‌سر زنجیر

7 مبند این همه دل را به زلف در رخسار که در بهشت نباشند خلق در زنجیر

8 مرا ز بند و ز زنجیر چند ترسانی که همچو آب کنم ز آتش جگر زنجیر

9 به بی‌خودی سر زلفت کسی به دست آرد که چون جلال شود پای‌بند هر زنجیر

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر زهی کشیده دل ما به زلف در زنجیر

شاعر شعر زهی کشیده دل ما به زلف در زنجیر چه کسی است ؟

شاعر شعر زهی کشیده دل ما به زلف در زنجیر جلال عضد می باشد.

شعر زهی کشیده دل ما به زلف در زنجیر در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر زهی کشیده دل ما به زلف در زنجیر چیست ؟

قالب شعر زهی کشیده دل ما به زلف در زنجیر غزل است

مضمون اصلی شعر زهی کشیده دل ما به زلف در زنجیر چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر