- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زهی هنگامهٔ امکان، جنونساز غریبانت زمین و آسمان یک چاک دامن تا گریبانت
2 کتاب معرفت سطری ز درس فهم مجهولت دو عالم آگهی تعبیری از خواب پریشانت
3 کدامین راه و کو منزل، کجا میتازی ای غافل به فکر دشت و در مُردی و در جیب است میدانت
4 به انداز تغافل تا به کی خواهی جنون کردن غبار انگیخت از عالم به پای خفته جولانت
5 به پیش پا نمیبینی چه افسون است تحقیقت زبان خود نمیفهمی چه نیرنگ است عرفانت
6 نهغیری خواندهافسونت نه لیلیکرده مجنونت همان شوق تو مفتونت همان چشم تو حیرانت
7 پی تحقیقگردی میکنی از دور و بیتابی ندانم اینقدر بر خود که افشاندهست دامانت
8 شهادت تا رموز غیب پر بی پرده بود اینجا اگر میگشتی آگاه از گشاد و بست مژگانت
9 جهانی نقش بستی لیک ننمودی بهکس بیدل به اینحیرت چه مکتوبی که نتوان خواند عنوانت