- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زهی سروی که از شرمت همه خوبان سرافگنده چرا تابی سر زلفین چرا سوزی دل بنده
2 عقیقین آن دو لب داری به زیرش گور من کنده مرا هر روز بیجرمی به گور اندر کنی زنده
3 تن من چون خیالی شد بسان زیر نالنده کنار من چون جیحون شد دو چشمم ابر بارنده
4 یکی حاجت به تو دارم ایا حاجت پذیرنده نتابی تو سر زلفین نسوزانی دل بنده
5 جهان از تو خرم بادا بتا و من رهی بنده پس از مرگم جهان بر تو مبارکباد و فرخنده