- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زهی شهنشه عالی و ظل یزدانی قرین دولت و شوکت، خلیل رحمانی
2 کف سخای ترا بحر گفتم و دل گفت قیاس بحر ز کف می کنی ز نادانی
3 چنین کریم و خردمند و دادگر که توئی چه جای حاتم طائی و شاه ساسانی
4 تویی ز غایت عدلت همیشه گرگ و پلنگ روند خانه به خانه ز بهر چوپانی
5 شجاع و عالم و عادل، کریم بن کریم به هوش و درک چو آصف ولی سلیمانی
6 چنین به فرق تو افسر شده است ابر، سزد اگر ز معجز پیغمبریش بر خوانی
7 وگر به فن سواری بود رسول، توئی بزرگ شاه سواران به وحی ربانی
8 وگرنه بهر چه گردد خجل ز معجزه ات؟ سر فوارس و توران و روم و ایرانی
9 چو خسروانه نهی پا به توسن گلگون ندیده چرخ به شیرین سواریت ثانی
10 غرض ز خالد ازین مدح بود هنر وگرنه مدح چه حاجت؟ تو مهر تابانی