-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زهی مالیده رویت لاله را گوش بما میزد زهی خطّ و بنا گوش
2 لب لعل تو هر دم عاشقانرا پر از گوهر کند چون چشمها گوش
3 شود شیرین دهان تلخ کوشم گرم باشد حدیثی از تو فاگوش
4 کشم در حلقۀ زلف تو هر دم گرفته عقل و صبر و هوش را گوش
5 قدی چون سرو داری راستی را که هستم از میان جان دعا گوش
6 من از غم ناله در بسته چو بلبل دراگنده تو چون گل از حفاگوش
7 بگریه گوشمال چشم دادم که از چشمت چرا دارد وفا گوش؟
8 برقص آید دل اندر سینۀ من چو آواز توام آید فراگوش
9 ندارد بی جمالت دیده آبی نباشد بی سماعت با نواگوش
10 بقصد جان خلقی چشم مستت کمان ابروان آورده تا گوش
11 ز خطّ تو مثال از بنده فرمان ز زلفت حلقه یی وز جان ما گوش
12 بمن چشم خمارینت چه بگذاشت بعشق اندر ، زبان یا چشم یا گوش
13 ز تو این چشم دارم کز سر لطف دلم را داری از بهر خدا گوش