- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زهی بچین دو زلف از حبش گرفته خراج نموده لشگر حسنت عقول را تاراج
2 مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات ز بهر مبحث این قطعه گشته استخراج
3 کنونه حال و منش طبع و کوفشان نساج جشان بود گز درزی ارش بود قلاج
4 وظیفه جامگی و ماهواره شهریه پژول کعب و گزید و گزیت مال خراج
5 وژوه قطره باران که می چکد از سقف چنانکه بکران ته دیگ و طلمه نام کماج
6 قراقروت تو رخبین شمار با فرفور چو کشک پینو و آش سماق دان تتماج
7 کبیده پست و بدوره مر آن که زله کند فروشه حلوا سختو همی بود زناج
8 کرن پهول قرنفل چو باد رنگ خیار چنانکه کاهو کوک اسپناج اسفاناج
9 ایازی است و ایاسی چو بیژه چشم آویز هو و وسنی و انباغ را بدان تو، نباج
10 نویم محض و مجرد شوه بود باعث عداوت آمده آریغ و نهب شده تاراج
11 سپیچه آنچه به بندد بروی سرکه و می سپهر بند طلسم است و سرکبا سگباج
12 ایخشت است فلز دارتو بود طر طیر ضداخشیچ و سپیداب باشد اسفیذاج
13 تو بهرمان دان یاقوت و کامه شد مرجان چو لعل باشد گر کند و آبگینه زجاج
14 هزینه خرج بود چک برات و یافته قبض چو خفچه شوشه زربا ژوساو باشد باج
15 متاع باشد کالا اثاث کاچار است شله قصاص بود داو جنگ و کینه لجاج
16 دمان و گاه و کمانکش زمان و مدت و وقت شتاب باشد اوژول و ناگهان تا کاج
17 کلاژه کچله و دیگر کلاغ پیسه بود حمامه کالوچ است و تراج دان دراج
18 تویل مردم اصلع چکاد پیشانی بسونه زلف و مجعد غف است و تاری داج
19 شخار قلیا هم بیخ آن کنشتو دان چنانچه صابون برهوه و زاک باشد زاج
20 چو مصطکی کیه گوشاد جنطیا نا شد شنوشه عطسه و پیلسته نیز باشد عاج
21 چلاس لواس است و طفیل بشتالم کراس لقمه زناع کاره هست تو مرکاج
22 نماک رونق و نو سیره بحث و کاغذ نفج بود تماخره فیرید و مشوت کنگاج
23 کمند خام و سنان نیزه توپ کشگنجیر کباده هست کمان و هدف بود آماج
24 بواشه آلت مذراة و ماله دان بتکن شیار شخم بود خیش و یوغ سر آماج
25 رعیتان دان گودهچگان و باد رمان چو امتان نبی بربروش و فر سنداج
26 سجاف هست فراویز و لبنه دان خشتک قبا ست یلمه و دیباه را شمر دیباج
27 هموخ مشعله باشد شماله اسپندار پلیته باشد افروشه و چراغ سراج
28 نی مجوف غرو است و نای پرهیرون درخت ساک که سازند کشتی از آن ساج
29 فرات باشد فالاد و دجله اروند است چو تنگه طنجه برنیو جزیره مهراج
30 فکانه هست جنینی که مرده سقط شود چنانکه آن زن نوزاده زاجه باشد و زاج
31 بیوک و دغد عروس است و بکر دوشیزه چنانکه حایض دشتان و قابله پازاج
32 کنشک تیرک عضو آمد و کنیسه کذشت ولیک کمرا زنار شد چلیپا خاج
33 دروگر است گته کار و کفشگر اسکاف خیاط درزی و الباد و پنبه زن حلاج
34 بدیهه آمده، انگارده فسانه و نقل نکشک مردم مقروض دان و عریان لاج
35 ضعیف غامی و مفلوج شیک و شیشله دان چهار چوبه در بواس و نردبان معراج
36 قدیم بوباشستی و نوشده حادث گواژه طعنه گواسه صفت بهشت اجماج
37 سروش هوش و خرد شد سرو شبد جبریل نیاز حاجت و آمین بود بجای تراج
38 بن است بطم و بود کاکیان خسکدانه علک و نیژد وزرنیله شد همان ریواج
39 مقطعه خامه زن و مصقله بود یزداغ ظروف و احول و ناژوو کاشکی همه کاج
40 سفینه هست سماری خله بود مردی چنانکه نوژیه سیل است و اشتراک امواج
41 بتک کتابت و کرکز علامت است و دلیل بنا به نوبت و دیهیم و گرزن آمد تاج
42 ستیم ریم جروح است و با خسه نشتر پروش مطلق جوشش هزار چشمه خراج
43 چو گردنا گل سرخ است و زعفران گیماس ولیک نیلپر و توله را شمر ور تاج