- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زهی باغ زهی باغ که بشکفت ز بالا زهی قدر و زهی بدر تبارک و تعالی
2 زهی فر زهی نور زهی شر زهی شور زهی گوهر منثور زهی پشت و تولا
3 زهی ملک زهی مال زهی قال زهی حال زهی پر و زهی بال بر افلاک تجلی
4 چو جان سلسلهها را بدرد به حرونی چه ذاالنون چه مجنون چه لیلی و چه لیلا
5 علمهای الهی ز پس کوه برآمد چه سلطان و چه خاقان چه والی و چه والا
6 چه پیش آمد جان را که پس انداخت جهان را بزن گردن آن را که بگوید که تسلا
7 چو بیواسطه جبار بپرورد جهان را چه ناقوس چه ناموس چه اهلا و چه سهلا
8 گر اجزای زمینی وگر روح امینی چو آن حال ببینی بگو جل جلالا
9 گر افلاک نباشد به خدا باک نباشد دل غمناک نباشد مکن بانگ و علالا
10 فروپوش فروپوش نه بخروش نه بفروش تویی باده مدهوش یکی لحظه بپالا
11 تو کرباسی و قصار تو انگوری و عصار بپالا و بیفشار ولی دست میالا
12 خمش باش خمش باش در این مجمع اوباش مگو فاش مگو فاش ز مولی و ز مولا