- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زهی صیدگاه شهنشاه دین که صیاد دوران ندیدش قرین
2 چنین صیدگاهی برای شکار ندیدهست صیدافکن روزگار
3 شکاری که در عرصه عالم است همه جمع گردیده در پالم است
4 ز آهو در و دشت پر آنچنان که گویی جهان گشته آهوستان
5 هوا عشرتافزا ز باد شمال زمین نرگسستان ز چشم غزال
6 به عالم که دید این چنین صیدگاه؟ که صیدش بود بیشتر از گیاه
7 درین صیدگه، با شتاب تمام شهنشاه دین قبله خاص و عام
8 ز دنبال هم بی خطا و درنگ بسی صید افکند با یک تفنگ
9 ز آهو که صید شهنشاه شد شمارش دو افزون ز پنجاه شد
10 صدوچار نوبت در آن گیر و دار ز مرکب فرود آمد و شد سوار
11 تماشای صیاد این صیدگاه کند محو در چشم آهو نگاه
12 به راه است چشم غزالان چهار که آید شهنشه به عزم شکار