بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی
بابافغانی شیرازی

خدا را صاف کن با ما از بابافغانی شیرازی غزل 44

غزل 44 ام از 695 غزلیات

خدا را صاف کن با ما دل بی‌کینهٔ خود را

1 خدا را صاف کن با ما دل بی‌کینهٔ خود را مدار از خاکساران در غبار آیینهٔ خود را

2 دلم گنجینهٔ راز است و بر لب مهر خاموشی که پیش غیر نگشایم در گنجینهٔ خود را

3 نخواهد غنچهٔ بختم شکفت ای شاخ گل بی‌تو اگر صد چاک سازم چون گریبان سینهٔ خود را

4 امام شهر اگر کیفیت بزم تو دریابد زمین تاک سازد مسجد آدینهٔ خود را

5 به یک دم شادمانی از بلا آسوده نتوان شد چو خواهم یاد کرد آخر غم دیرینهٔ خود را

6 دلا امروز اگر خوش حالتی داری غنیمت دان مبین ناکامی فردا و کام دینهٔ خود را

7 اگر یابد فغانی یکسر مو بویی از مستی بسوزد در حضورت خرقهٔ پشمینهٔ خود را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر خدا را صاف کن با ما دل بی‌کینهٔ خود را

شاعر شعر خدا را صاف کن با ما دل بی‌کینهٔ خود را چه کسی است ؟

شاعر شعر خدا را صاف کن با ما دل بی‌کینهٔ خود را بابافغانی شیرازی می باشد.

شعر خدا را صاف کن با ما دل بی‌کینهٔ خود را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر خدا را صاف کن با ما دل بی‌کینهٔ خود را چیست ؟

قالب شعر خدا را صاف کن با ما دل بی‌کینهٔ خود را غزل است

مضمون اصلی شعر خدا را صاف کن با ما دل بی‌کینهٔ خود را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر