خدا را صاف کن با ما از بابافغانی شیرازی غزل 44

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

خدا را صاف کن با ما دل بی‌کینهٔ خود را

1 خدا را صاف کن با ما دل بی‌کینهٔ خود را مدار از خاکساران در غبار آیینهٔ خود را

2 دلم گنجینهٔ راز است و بر لب مهر خاموشی که پیش غیر نگشایم در گنجینهٔ خود را

3 نخواهد غنچهٔ بختم شکفت ای شاخ گل بی‌تو اگر صد چاک سازم چون گریبان سینهٔ خود را

4 امام شهر اگر کیفیت بزم تو دریابد زمین تاک سازد مسجد آدینهٔ خود را

5 به یک دم شادمانی از بلا آسوده نتوان شد چو خواهم یاد کرد آخر غم دیرینهٔ خود را

6 دلا امروز اگر خوش حالتی داری غنیمت دان مبین ناکامی فردا و کام دینهٔ خود را

7 اگر یابد فغانی یکسر مو بویی از مستی بسوزد در حضورت خرقهٔ پشمینهٔ خود را

عکس نوشته
کامنت
comment