1 بیداد براین تنگدل آخر بس کن ای ظالم ده رنگ دل آخر بس کن
2 از خیره کشیت سنگ بر من بگریست ای خیرهکش سنگدل آخر بس کن
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 میخور که جهان حریف جوی است آفاق ز سبزه تازه روی است
2 بر عیش زدند ناف عالم اکنون که بهار نافه بوی است
1 عذر از که توان خواست که دلبر نپذیرد افغان چه توان کرد که داور نپذیرد
2 زرگونهٔ من دارد و گر زر دهم او را ننگ آیدش از گونهٔ من زر نپذیرد
1 سر و زر کو که منت یارم جست فرصت آمدنت یارم جست
2 بن مویی ز دلم کم نشود سر موئی ز تنت یارم جست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به